ملكي در روز31 تيرماه1332 – نزديك يك ماه پيش از رخداد 25-28 امرداد1332 در نشستي در خانهي مصدق، بيباكانه و مهرورزانه از دوزخي كه پيامد راه مصدق بود او را هشدار داد. پس از« امرداد1332» براي 2 سال به زندان افتاد، ملكي از پیروانش خواست كه "جنبش" را "زنده" نگه دارند و از تندروی کودکانهي چپیها و یا سنگدلي دستراستیها راهشان را برنگردانند... به دنبال سرخوردگيها و پيشامد رويدادهايي كه با انديشهي ملكي ناسازگار بود در سال 42 از ايران رفت و يك سالو نيم ديگر بازگشت. پس از چندي با یک نمایندهي حزب کارگر مجلس بریتانیا ديدار کرد و از همينرو بار دیگر براي3 سال به زندان افتاد، اگرچه پس از گذشت يكسال ونيم ساواك(سازمان امنيت و اطلاعات آنروز) او را بخشيد و نه تنها آزاد شد که با دستور دفتر نخستوزير«اسدالله علم» کاری در مرکز پژوهشهاي علوم اجتماعی به او واگذار شد. سرانجام در ۲۲ تیر ماه ۱۳۴۸خورشيدي خلیل ملکی در پي بيماري قلبي كه چندي گرفتارش بود درگذشت. از ميان نوشتههايي كه او به فارسي برگردان كرده ميتوان چند دفتر زير را برشمرد: «ملل فقیر از پیر موسی»، «جهانی میان ترس و امید از تیبورمند»، «اردوگاه سوم و مسايل جهانی از رامانوهار لوهیا»، «انقلاب ناتمام از ایزاک دویچر»، «قهرمان تاريخ از سيدني هوك»
خردگرايي سياسي و پافشاري بر روشنگويي او را بر آن داشت تا دربارهي پارهاي از رويدادها و كسان پيرامونش ديدگاهش را بگويد و براينپايه دست به نامهنگاريهاي چندي زده است مانند: «دربارهي امپرياليسم آمريكا»، نامهاي خُردهگيرانه(انتقادي) دربارهي «روشنفكران و جلال آلاحمد» و نيز دربارهي «غربزدگي» «دربارهي دكتر مصدق و لغزشها» «دربارهي جبههملي و لغزشها» «دربارهي اصلاحات اجتماعي و ارضي شاه» در اينجا 2 نامهي او را گزيده و كوتاه ميآوريم.
دربارهي دكتر مصدق( از نامهي 18 ارديبهشت 1346خورشيدي در گفتوگو با يكي از رهبران جامعهي سوسياليستهاي ايراني در اروپا): [... از دكتر مصدق بتي ميسازيد و لغزشهاي بنيادي او را وابسته به ناتواني ايدئولوژيكي احزاب پشتيبان جبههي ملي ميدانيد. اگر چه گفتار دراينباره دراز است. به گونهاي گزيده ميگويم؛ اين نامه آشكاركردن باورها و يادآوري برخي از راستينهها(:واقعيات) است. 1 – دكتر مصدق به احزاب باور نداشت و خود را فراتر از جبههيملي و احزاب خوانده بود. هنگام گزينشهاي(دورهي 17 مجلس شوراي ملي) شوندِ ناكارآمدي جبههي ملي شد و پس از آن، من نام «نهضت ملي» را به جاي «جبههي ملي» كه ديگر كارايي نداشت برگزيدم. در مجلس هفدهم نيز ديگر فراكسيون نهضت ملي برجا بود (نه جبههي ملي)! با همهي هشدارهاي هميشگي من، مصدق به حزب و حزبِ بزرگ باور نداشت. تنها پس از رويدادهاي9 اسفند او به اين خواسته تن داد كه شوربختانه كار از كار گذشته بود. 2 – درست است كه حزب استاليني توده، كارشكني ميكرد بايد درستتر گفت واژهاي كه تودهي مردم پديد آوردند: «تودهي نفتي»؛ آميختهاي از سياست انگليس و حزب توده- بود كه كارشكني ميكرد و اين سستي باورهاي دكتر مصدق و همهي رهبران جنبش ملي بود كه از كارشكنيهاي حزب توده- نفتي سر درنياوردند و بازيچهي دست انگليسها شدند و ما را – كه از كارشكنيهاي حزب توده پرده برميداشتيم- بيشتر ريشخند كردند. از رخداد3 -28 اَمرداد32 ميشد پيشگيري كرد، نبودِ آگاهي رهبري(مصدق) شكست را به دنبال داشت. اين جُستاري نيست كه پس از گذشت زمان گفته باشيم. در آنزمان هم، چراييهاي شكست را برشمرديم و هم دستمايههاي پيروزي را پيشنهاد كرديم. دستنوشتهها و گواهيهاي فراواني هست كه حزب زحمتكشان (نيروي سوم) پايههاي پيروزي را برشمرده و پيشنهاد كرده، هم در روزنامه و هم زباني به خود دكتر مصدق يادآور شديم. اگرچه، ناتواني ايدئولوژيك او و ناآشنايي او بر سياست جهاني روز، شكست را به دنبال داشت.]
همچنين در نامهای به رهبران جبههي ملی، بدگماني آنها دربارهي اصلاحهاي ارضي آنروزها و همچنين سستيشان در برپايي دولت، آنهنگام که زمانش فراهم شده بود (روزگار امینی) را يادآوري كرد و از سودجويي(فرصتطلبی) سوزناكشان گلايه كرد.
زيرنويس:
*ملكي، خليل- نهضت ملي ايران و عدالت اجتماعي، به كوشش عبدالله برهان، سنجش كنيد با ديدگاه كاتوزيان، اقتصاد سياسي ايران- بخش سوم
يارينامه:
1 - موحد، محمدعلي- خواب آشفتهي نفت- دكتر مصدق و نهضت ملي ايران(2 پوشينه)- نشر كارنامه- تهران- چاپ دوم1384
3 - ميرفطروس، علي- دكتر محمد مصدق؛ آسيبشناسي يك شكست( از انقلاب مشروطه به انقلاب اسلامي)- چاپ خارج از كشور
Location: | Tehran-Mehrabad |
Temperature: | 12 °C |
Comfort Level: | 9 °C |
Dew point: | -6 °C |
Pressure: | 1016 millibars |
Humidity: | 28% |
Wind: | 30 km/h from 300° West-northwest |
Last update: | Sat 12:30 IRST |
نظرات شما عزیزان: